حدود یک دهه پیش، وقتی بیماری ایدز در کشور خودی نشان داد و دیگر کسی نتوانست آن را انکار کند بسیاری از کارشناسان تاکید کردند که آموزش ها برای پیشگیری از ابتلا باید از مدارس آغاز شود. با این حال آن هایی که مسئولیتی داشتند گاهی حتی صحبت درباره آن را قبیح می خواندند! عجیب بود ولی باور چنین بود و آنقدر خط قرمزها درباره HIV و اطلاع رسانی عمومی تنگ شد که ایدز به راحتی فرصت حضور پیدا کرد.

 

اعتیاد به موادمخدر و استفاده از سرنگ مشترک اولین علت بروز این بیماری اعلام شد. HIV بیشتر در زندان ها به این روش دست به دست و وارد رگ ها می شد ولی کم نبودند معتادانی که در همین منطقه خودمان و اطراف ریل راه آهن و باغ پنبه به دلیل بی پولی یا عدم دسترسی به سرنگ استریل از سرنگ مشترک استفاده می کردند.

اما... اکنون خطری دیگر از راه رسیده است؛ ایدز سوار بر موج جنسی پیش می تازد. کاهش پایبندی به اصول اخلاقی و تعهد در زندگی مشترک، نبود امکان ازدواج، طلاق ها و آسیب های پس از آن، ابزاری شده اند در دست این بیماری مرگبار. و در حالی که نیاز به اطلاع رسانی و ایجاد حساسیت در این باره بیش از پیش احساس می شود برخی صورت مسئله و حتی روز جهانی ایدز را از تقویمان پاک می کنند! در چنین شرایطی طرح آنچه باید انجام شود دشوار می نماید ولی موج جدید جنسی این بیماری، نیازی جدی به اطلاع رسانی دارد.

یادمان نرود آن روزهایی که در داروخانه ها به کسانی که چهره شان سر درون را حکایت می کرد به سختی سرنگ می فروختند؛ با این تفکر که معتاد دست از تزریق برمی دارد. چه تصور غلطی و چه عواقب مرگباری! اما به مرور انجمن هایی پا به عرصه گذاشتند؛ طرحی به اجرا درآمد تا سرنگ مستعمل را از معتاد دریافت و سرنگ نو رایگان در اختیارش بگذارند. این اقدام از روشن بینی برای پیشگیری از انتقال بیماری ها حکایت داشت و موثر هم افتاد.

برای پیشگیری از ایدز به روش جنسی نیز باید تعارف را کنار گذاشت و بیلبوردهای شهر و برنامه های تلویزیونی و رسانه ها و مطبوعات و کلاس درس را نه تنها محدود نکرد بلکه برای فعالیت های پیشگیرانه حمایت باید کرد. وگرنه پنهان کاری چیزی را حل نمی کند که هیچ، آتشفشانی به بار می آورد که تر و خشک در آن خواهند سوخت.