تب و تاب خرید نوروزی

تب و تاب خريد نوروزي

وقت خداحافظي با زمستان فرا رسيده و عيد نوروز با رسم و رسوم باستاني اش در راه است.  خيابانها رنگ و بوي ديگري گرفته اند. بازار خوابيده  تكاني خورده . ويترين مغازه ها نو شده و عطر سمبل فضا را پر كرده .ماهي هاي قرمز داخل تنگ هاي كوچك در هيجان تماشاي سفره هفت سين بي تابي مي كنند و تخم مرغهاي رنگي در مغازه ها صف آرايي. مردم  با تمام مشكلات اقتصادي اشان در شوق خريد نوروزي اند و گشت و گذار. و اين هيجان زندگي در آخرين روزهاي سرد زمستاني  ما را هم براي تماشاي تب و تاب خريد نوروزي به يكي از مراكز خريد در شهرك غرب مي كشاند.

چوب حراج

با ورود به اين مركز تجاري مشتريان شيك پوش را مي بينم و مغازه هاي رنگارنگ با تابلوهاي حراج. از ميان جمعيت پشت ويترين مغازه اي سرك مي كشم تا نگاهي به قيمت هاي حراجي بياندازم. روي شيشه بزرگ نوشته شده 60./.  اما روي اجناس برچسب قيمتي نمي بينم. وارد مي شوم. داخل مغازه برخلاف بيرون آن نسبتا خلوت است. به گمان اينكه مشتري ام، با رويي خوش به استبالم مي آيند و وقتي كه متوجه مي شوند به دنبال برچسب قيمت ها و پاسخ اين سوال مي گردم كه آيا 60./. تخفيف حقيقت دارد و اصلا چطور چنين چيزي به صرفه است، خيلي محترمانه و با اين جمله كه مدير فروشگاه حضور ندارند عذرخواهي مي كنند. عذرخواهي فروشنده معني خداحافظي و بفرماييد بيرون دارد و بناچار به مغازه ديگري سر مي زنم كه براي خداحافظي با زمستان، چوب حراج به بوت هايش زده و اجناسي كه تا همين يك ماه  پيش كمتر از 50-60 هزار تومان قيمت نداشت را 30-40 هزار تومان مي فروشد. پاسخ همان سوالم را فروشنده اين فروشگاه خلوت اينطور مي دهد:"علت اين افت قيمت تغيير فصل است . قيمت ها را حتي از قيمت خريد خودمان هم ارزانتر كرده ايم تا مجبور نشويم اجناس را تا زمستان سال آينده انبار كنيم اما باز هم  مشتري نيست و همه دنبال خريد عيد و اجناس بهاره اند".

برخي فروشگاههاي بهاره پوشاك بانوان لبريز از جمعيت است و اصلا امكان ورود به آن را ندارم. كمي گشت مي زنم و فروشگاه پوشاك آقايان را پيدا مي كنم. فروشنده ها مشغول تماشاي تلويزيون و تماشاي محوطه خارج اند. روي ويترين فروشگاه نامه اتحاديه را مي بينم كه اجازه حراج 10 درصدي صادر شده.وارد مي شوم و با معرفي خود با مدير فروشگاه گپي مي زنم و درباره اين 60 درصد هايي كه روي ويترين مغازه ها نوشته شده مي پرسم كه آيا واقعي است؟

او مي گويد:"برخي اجناس هست كه ديگر فصلش گذشته و مشتري خود را از دست داده لذا برخي حاضر مي شوند آنرا خيلي كمتر از قيمت خريد هم بفروشند ولي اين 60 درصد مربوط به همه اجناس نيست.

البته علي قبول دارد كه برخي از مغازه داران هم با نوشتن اين درصد تخفيف ها فقط قصد دارند مشتري را به داخل بكشانند تا شايد بتوانند در ميان چند جنس ارزان و از مد افتاده  اجناس ديگرشان را هم بفروشند .

از او درباره رفتار فروشنده ها با مشتري سوال مي كنم و اينكه چرا برخي از آنها حتي به سختي جواب خداحافظي مشتري كه دست خالي مغازه اشان را ترك مي كند مي دهند.وي با متانتي خاص پاسخ مي دهد:" اين بستگي به نوع ديد فروشنده دارد. ما در اين فروشگاه ديدمان اين است كه فقط مشاور مشتريان هستيم. به اين ترتيب اگر فرد پس از مشاوره گرفتن باز هم خريد نكند هيچ ناراحتي نداريم. كسي كه ناراحت مي شود و برخورد ناشايست دارد نه به فكر آينده و جلب مشتري است نه اعتبار و شخصيت خود. او فقط به فكر فروشندگي است و بعيد مي دانم فروشنده موفقي هم باشد".

برچسب قيمت و فاكتور

پس از گپي كوتاه ، چند مشتري وارد فروشگاه پوشاك مردانه مي شوند و بناچار به دنبال پاسخ سوالات ديگرم محل را ترك مي كنم ، فروشگاه نسبتا خلوت ديگري را مي بينم. اجناس اينجا هم برخلاف گفته مسوولان هيچ يك برچسب قيمت ندارند. در فروشگاه گشتي مي زنم . خانمي براي خريد بلوز، بيش از ده مدل، از قفسه هاي پشت سر فروشنده،لباس بيرون كشانده و سرآخر هم  هيچكدام را نمي پسندد و با عذرخواهي مغازه را ترك مي كند. فروشنده با اخمهاي درهم كشيده بلوزها را تا مي كند تا در قفسه قرار دهد. مشتري ديگري مشغول چانه زدن با يكي ديگر از فروشندگان است و پس از كلي چانه زني بيش از 90 هزار تومان خريد مي كند و بدون دريافت فاكتور با چهره اي شاد و خندان خارج مي شود.

همين كه فروشگاه خلوت مي شود با مدير آن گفت وگو مي كنم و در مورد چانه زني مشتريان سوال مي كنم. مهرداد ابتدا سرش را تكان مي دهد و مي گويد: اينطور كه من شنيده ام اين رسم از تجار عرب به ما رسيده و لي اصلا رسم خوبي نيست. كفشي كه خودم  25 هزار تومان خريده بودم را در حراجي 15 هزار تومان قيمت گذاشتم چون فقط يك جفت از آن مانده بود اما مشتري اينقدر چانه زد كه همان را هم 12هزار تومان خريد.

او اين سخنان را با دلخوري مطرح مي كند اما پس از لحظه اي اينگار كه چيزي يادش مي آيد و با لبخند ادامه مي دهد:"البته شيريني كاسبي به همين چانه زني هااست .خيلي از دوستي ها و ارتباطات در همين چانه زني ها شكل مي گيرد. راستش چون همه مردم دوست دارند يك تخفيفي بگيرند اغلب، قيمت ها را كمي بالاتر اعلام مي كنيم تا پس از چانه زني مشتري، بتوانيم آنرا به همان قيمت اصلي بفروشيم.

او سوالم در مورد اينكه چرا براي مشتريان فاكتور صادر نمي كند را هم  با اين جمله پاسخ مي دهد:" اگر كسي فاكتور بخواهد خودش خواهد گفت و ما هم صادر مي كنيم".

تفاوت قيمت ها

حين سركشي به فروشگاههاي مختلف اين مركز خريد با  برخي اجناس مشابه ولي از نظر قيمت متفاوت روبرو مي شوم. به عنوان نمونه كفش كتاني را مي بينم با قيمت 105 هزار تومان در حاليكه چند مغازه جلوتر همان را  95 هزار تومان مي فروشد. علت اين تفاوت قيمت را از فروشنده سوال مي كنم. ساسان در پاسخ ، ادعا مي كند كه جنس ها از نظر ظاهري شبيه هم هستند اما كيفيتشان متفاوت است و درجه يك و دو و سه دارند. اين جواب، خود ساسان را هم قانع نمي كند و در پاسخ به نگاه مبهوت و پر سوالم مي گويد:" البته گاهي اوقات مغازه داران موفق مي شوند اجناس را ارزان تر خريداري كنند  و طبيعي است كه ارزانتر هم مي فروشند ولي ما بيشتر از سود قانوني روي جنس نمي كشيم.

مصرف گرايي

گشت و گذار در فروشگاهها و گپ زدن با مغازه داران را به پايان مي رسانم و با چند تن از مشتريان گفتگو مي كنم تا علت حضور و خريد شب عيدشان را بدانم. برخي مي گويند كه اصلا براي خريد شب عيد نيامده اند و براي پركردن اوقات فراغتشان در حال پاساژگردي اند و بسياري هم با ترديد، همان جمله قديمي "سال نو مي شود و همه چيز بايد نو شود" را تكرار مي كنند اما در اين ميان با مردي آشنا مي شوم كه تحصيلاتش را سالها پيش در رشته جامعه شناسي به پايان رسانده است . اين مرد 48 ساله خود را ناصر محمودي معرفي مي كند و مي گويد:" براي خريد لوازم سفره هفت سين به اينجا آمده ام نه پوشاك چون معتقدم هر وقت كه نياز به چيزي داشته باشم بايد خريد كنم و اصلا لزومي ندارد وقتي لباس مناسب دارم باز هم  فقط به اين دليل كه عيد است خريد كنم".

سخنان متفاوت و رشته تحصيلي وي سبب شد تا از او درخواست كنم كمي بيشتر در اين باره توضيح دهد و او اينطور ادامه مي دهد:"در گذشته، خريد به شكل سالانه و تنها در نزديكي سال نو انجام مي‌شد اما در سال‌هاي اخير با رواج مصرف‌گرايي، خريد نه تنها  در شب عيد بلكه در طول سال برحسب عادت و در موارد غيرضروري انجام مي شود".

محمودي اصولا ايرانيان را مصرف گرا مي داند و معتقد است كه اين يكي از پديده‌هاي جوامع امروز است كه ايجاد فاصله ‌اجتماعي و تشديد رفتارهاي غلط فردي و اجتماعي همچون "اسراف" را به دنبال دارد. او با اشاره به يكي از تبليغات تلويزيوني كه مردم را بر مصرف بيش از حد محصولات خود تشويق مي كند و حتي براي اين كار جايزه هم تعيين كرده است خاطرنشان مي كند:" اين نوع تبليغات خود يكي از علل مصرف گرايي است و ما به جاي تشويق مردم به اسراف  بايد به مردم ‌الگوهاي صحيح مصرف را آموزش دهيم".

وي با اين جمله سخنانش را به پايان مي رساند:"من خودم اين شور و هيجان و شلوغي بازار عيد را دوست دارم  اما بايد خريد براي اجناس مورد نياز باشد .هم اكنون بسياري از مردم مصرف بهينه را بلد نيستند و تحت فشار مصرف گرايي نزديكانشان قرار دارند .يعني بدون توجه به نياز واقعي اشان اقدام به خريد مي كنند.من معتقدم كه  عيدمان بايد از درون و احساس شاد باشد نه در ظاهر متحول و شاد باشيم و از درون نگران و غمگين.

 

دستفروش ها

حرف حساب بساطي ها

 "كت 40 هزار توماني مغازه 4 هزار تومان. شلوار 30 هزار توماني 8 هزار تومان .بدو آقا حراجش كرديم. آتيش زدم به مالم به خاطر عيالم. و  و   و ".خلاصه كه دست فروشان و بساط گستران با اين شعارها حسابي بازارشان داغ است و با قرار گرفتن در مسير مراكز تجاري كلي مشتري جذب كرده اند.

چرخي در ميان بساطي هاي روبروي مركز خريد ميلاد نور مي زنم تا كمي پاي درد دل آنها بنشينم . در بين آنها حتي جواناني را مي بينم كه با تيپ و ظاهري امروزي و موهاي باصطلاح فشن كرده در حال پهن كردن پارچه اي هستند تا روي آن اجناسشان را بچينند. از پدرام كه در حال فروش شمع است، مي پرسم ، چند وقت است دستفروشي مي كند و اصلا چرا به اين كار مشغول شد.

او نفس عميقي مي كشد و پاسخم را با اين سوال مي دهد:"دانشجويي؟ تحقيق مي كني؟ منم ترم آخرم .3-4 تا از اين تحقيق ها هم دارم اما خوب ديگه خودت كه مي دوني زندگي سخت شده. نشده؟"

پدرام علاقه اي به صحبت كردن ندارد و معلوم است كه براي اولين بار به دست فروشي روي آورده.در اين حين برخي از بساطي ها دورم حلقه مي زنند و هر يك از چيزي گله مي كنند. يكي از آنها كه مي گفت 6 ماه است در اينجا بساط مي كند مي گويد:" آقا كار نيست. چه كار كنيم؟ بريم كراك بفروشيم؟ به خدا در آمد كراك فروش ها بيشتره و كمتر از ما هم گرفتار مامورها مي شن. اجاره ها سنگينه. شب عيده ".

آنها از ماموران شهرداري كه هر ازگاهي بساط آنها را جمع مي كنند تا سد معبري ايجاد نشود به شدت گله دارند و وقتي توضيح مي دهم  كه در قانون بساط گستري تخلف است و ماموران هم مكلف به اجراي آن هستند، دستفروشي خنده معني داري مي كند و مي گويد:"اگر راست مي گويند موادفروش ها را جمع كنند كه دور هر ميدان و پارك و هر گوشه و كنار مواد مي فروشند و جوانهاي مردم را بدبخت مي كنند. نه آقا هر چي بدبختيه ماله ما بيچاره ها است كه دنبال يه لقمه نونه حلاليم".

آنها نه تنها از قانون برخورد با بساط گستران  گله داشتند بلكه كم كم داشتند وارد بحث هاي سياسي و اقتصادي و اين صحبت هاي تكراري مي شدند كه با جمله "انشالله همه چيز درست ميشه"از جانب بنده  و خنده معني دار حاضران ،محل را ترك مي كنم.

يكي از قديمي ترين بساط گستران اينجا، چند قدمي همراهم مي شود و درد دل مي كند. او كه 6 سال است در اين پياده رو بساط مي كند مي گويد:" بعضي ها فكر مي كنند كه مااصلا شخصيت نداريم. باور كنيد ما هم از اينكه كنار خيابون بايد بساط كنيم احساس شرم مي كنيم  اما راهي نداريم.ما نمي خواهيم نان حرام به خانه ببريم كه الان اينجاييم وگرنه هزارتا كار خلاف ميشه كرد تا پولهاي كلان به جيب زد. ولي ما اينكاره نيستيم".

حميدرضا با اعلام اينكه  5 سال در بازاربزرگ تهران مغازه اي در اختيار داشته ادامه مي دهد:"در بازار از 250 هزار تومان اجاره داده ام تا 900 هزار تومان اما اينقدر اجاره ها رفت بالا كه ديگر ديدم تمام درآمدم را بايد بدهم اجاره مغازه و براي خرج خانه چيزي نمي ماند. براي همين آمدم كنار خيابان. خدا روشكر نا شكر نيستم. از همين جا دارم زندگيمو اداره مي كنم.

دقايقي گپ مي زنيم. دستفروش هاي اينجا را مقايسه مي كنم با بساطي هاي شب عيد  فلكه صادقيه كه حتي با همديگر هم كنار نمي آيند و برخي قلدرانه كنار خيابان را به بساطي هاي تازه كارهم  اجاره مي دهند.

حرف ديگر بساطي هاي اين خيابان چنين است :" همه شور و هيجان شب عيد به وجود همين 4 تا بساط كنار خيابونه. كي ميگه ما مزاحم مردميم؟

 

چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوري امن در پاركها

چهارشنبه سوري كه از مراسم سنتي ايرانيان است و طي صدها سال با رسم و رسومي خاص برگزارمي شد در دهه هاي اخير به شكلي تحريف شد كه بوته افروزي ،كوزه شكني و فال گوش نشيني و قاشق زني جاي خود را به سوزاندن لاستيك اتومبيل ها ، تخريب اموال خصوصي و عمومي و انفجار مواد محترقه داد. اين تغييرروش سبب شد تا هرساله در آستانه ورود به سال نو بسياري از شهروندان يا جانشان را از دست دهند يا بر اثر نقص عضو و جراحت و سوختگي ، روانه بيمارستانها شوند.به اين ترتيب مسوولان در دهه هاي گذشته تصميم گرفتند تا به طور كامل از اجراي اين مراسم جلوگيري كنند اما اين ممانعت ها نه تنها  نتيجه لازم را در پي نداشت بلكه جوانان و نوجوانان را به سمت تهيه و توليد مخفيانه مواد محترقه خطرناك هم سوق داد. نهايتا طي سالهاي اخير مسوولان با تغيير رويكرد خود تصميم گرفتند به جاي جلوگيري از  اجراي مراسم چهارشنبه سوري آنرا به سمت و سويي صحيح هدايت كنند.

برخورد با هنجارشكن ها

با تغيير مراسم چهارشنبه سوري ازروش سنتي به مدرن، كه خسارات مالي و جاني فراواني به همراه داشت سال 1343 مقامات امنيتي تهيه و فروش مواد محترقه را ممنوع اعلام كردند. از آن پس پليس تدابير خاصي را براي مقابله با اين دسته از مجرمان اتخاذ كرد و روشهاي مختلفي را هم براي حفظ امنيت شهروندان در اين شب بكار گرفت.

سرهنگ علي محمدي سركلانتر شمالغرب تهران اقدامات نيروي انتظامي در مراسم چهارشنبه سوري را به 2 بخش پيشگيري اجتماعي و برخورد انتظامي تقسيم مي كند و مي گويد:"با توجه به اينكه دانش آموزان مقطع راهنمايي و دبيرستان بيشترين استفاده كنندگان از موادمحترقه هستند و بيشترين خطر نيز متوجه اين گروه است، مانند سال گذشته با آموزش و پررورش هماهنگي هاي لازم  انجام شده تا از طريق معلمان و نمايندگان نيروي انتظامي ، دانش آموزان را با خطرات استفاده از موادمحترقه آشنا كنيم و معتقديم كه با اين آگاهسازي، بسياري از خطراتي كه در اين مراسم شهروندان را تهديد مي كند از بين خواهد رفت".

سرهنگ محمدي در تشريح بخش ديگر برنامه هاي پليسي مي گويد:" برخورد با عوامل و افرادي كه اقدام به تهيه و فروش مواد محترقه خطرناك يا حتي انبار كردن مواد محترقه كم خطر كنند در دستور كار نيروي انتظامي قرار دارد".

سركلانتر شمالغرب تهران اظهار داشت كه پليس از اجراي مراسم چهارشنبه سوري به شكل سنتي و بي خطر جلوگيري نخواهد كرد اما متذكر شد:" كسي حق مسدود كردن خيابانها و تعرض به معابر و افراد و خودروهاي عبوري و ساختمانها را نخواهد داشت و با كساني كه خارج از چارچوب هاي تعيين شده حركت كنند و بخواهند امنيت شهروندان را به خطر بياندازند برخورد قاطعانه اي خواهد شد".

مجازات ها

بازپرس محمدرضا ارجمندي كه از زمان ايجاد دادسراي ناحيه 2،در اغلب مراسم چهارشنبه سوري به عنوان قاضي كشيك دادسرا حضور داشته است، با اعلام اينكه در اين شب ها معمولا گروههاي مختلف جوانان با هم درگير مي شدند مي گويد:" سال گذشته برخلاف سالهاي پيشين به ندرت افرادي با ارتكاب اعمال مجرمانه دستگير شدند اما براي آن تعداد اندكي كه مرتكب اعمال مجرمانه همچون مزاحمت، درگيري، ايجاد رعب و وحشت يا خريد و فروش موادمحترقه خطرناك كرده بودند هم مجازاتهاي سنگيني تعيين شد".

بازپرس ارجمندي خاطرنشان مي كند:" با توليد كنندگان و استفاده كنندگان از مواد محترقه ، طبق ماده 618،619 و 620 قانون مجازات اسلامي برخورد خواهد شد كه بر اساس ماده 618 ، متهم به 3 ماه تا 2 سال حبس و تا 74 ضربه شلاق محكوم مي شود و اگر افراد به صورت دسته جمعي اقدام به استفاده از مواد محترقه كنند يا  در عبور و مرور اتومبيل ها اخلال ايجاد كنند به بيشترين حد اين مجازات محكوم خواهند شد".

وي با اين توضيح كه حتي استفاده از مواد محترقه كم خطر هم در معابر عمومي ممنوع است خاطرنشان كرد:"اگر محل خاصي تعيين شود تا كساني كه مي خواهند در اين مراسم شركت كنند همگي در آن جمع شوند و بدون مزاحمت براي ديگر شهروندان از موادمحترقه كم خطر استفاده كنند عمل آنها جرم محسوب نخواهد شد".

جايي امن براي چهارشنبه سوري

سال گذشته شهرداري محل هايي را براي اجراي مراسم چهارشنبه سوري تعيين و از شهروندان درخواست كرد تا اين مراسم باستاني را در محل هاي تعيين شده برگزار كنند. همچنين با هماهنگي هايي كه صورت گرفت، عموامل نيروي انتظامي ، اورژانس و آتش نشاني هم در محل مستقر شدند تا در صورت لزوم بلافاصله وارد عمل شوند. با اين تدبير شرايط نسبتا ايمني براي شهروندان و علاقمندان به اين مراسم فراهم شد لذا با توجه به اين تجربه موفق ، امسال نيز تدابيري اتخاذ شده تا مراسم چهارشنبه سوري امن در برخي از پاركهاي سطح منطقه برگزار شود.

مسوولان معاونت هاي اجتماعي شهرداري مي گويند:"سال گذشته شهروندان با مواد محترقه كم خطر در محل هاي تعيين شده حضور يافتند و در شرايطي نسبتا ايمن و بدون ايجاد مزاحمت از سوي افراد فرصت طلب، مراسم باستاني چهارشنبه سوري را برگزار كردند و حضور نيروي انتظامي در اين مراسم ، سبب شده بود تا هنجارشكن ها به اين محيط وارد نشوند و شركت كنندگان در امنيت خوبي مراسم را اجرا كنند .

طبق اظهارات كارشناسان ، با عملي شدن اين تدابير شهروندان شهر تهران كه هر ساله متحمل خسارات جاني و مالي فراواني مي شدند سال گذشته حوادث بسيار كمي را شاهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خودسوزي مقابل مجلس

خودسوزي مقابل مجلس

خبر خودسوزي محمد جانباز مقابل مجلس چه دردآور بود. محمد که گویا جانباز و بيكار بوده و دو بار براي رفع مشكل خود به مجلس مراجعه كرده اين‌بار به دليل مراجعات قبلي‌اش به وي اجازه‌ي ورود نداده‌اند و با رفتار نامناسبي با او برخورد كرده اند. وی هم از شدت فشار عصبی  يك ظرف بنزين تهیه کرد و مقابل مجلس با ريختن آن روي سر و تنش، خود را به آتش كشيد.  شايد محمد فكر مي كرده ، ملاقات با نمايندگاني كه با راي محمد ها،  از شهرستان هاي دور افتاده وارد مجلس شده اند حق طبيعي او بوده است اما او خبر نداشت كه پس از اين خودسوزي چه وصله هايي كه به او نمي چسبانند. پس از اين حادثه ناگوار علي لاريجاني سعي كرد كه به محمد برچسب اعتياد بچسباند تا شايد سرپوشي باشد بر ننگ غرور مردان مجلس، اما بازپرس روشن دروغين بودن ادعاي لاريجاني را افشا كرد. روشن با بيان اينكه «محمد» دچار سوختگي شديدي شده اعلام کرد که طبق بررسی های پزشکی قانونی وی به هيچ ماده مخدري معتاد نبوده است. متاسفانه موارد قتل و خودكشي طي سال جاري در كشور بسيار اتفاق افتاده اما اينكه فردي بخاطر بيكاري و اجازه ندادن مسولين براي ورود به داخل مجلس خودکشی کند دردآور تر است و این درد وقتی جگرسوز می شود كه مسوولان به جای همدردی با بازماندگان فرد ......... فكر كن!

://www.shahabnews.com/vdcjmoev.uqevxzsffu.html

اظهارات لاريجاني

http://www.shahabnews.com/vdcbwwb8.rhb8apiuur.html

اعتراض به لاريجاني